On Bricks by Hadi Hazavei
It is a new day and a new morning of hope. It is exaltation and joy. It is invention rather than old shop-worn and repetitious imagery which has become the staple of some artists.
Original art does not repeat art history as it finds its own new way. Hadi Hazavei looks at his work historically. The work shows that the super structure does not cover the structure. Materials are on their own. Everything is self-evident. His sculpture shows how the parts were put together and why. I believe this is an important exhibition, especially today in Iran.
John Dewey says…”culture is detectable geographically and the idea of region is understood as a term of value.” Hazavei, after years of painting, studying and doing research, has arrived at the footstep of something fresh and a new work. New experience, new sensibility and a new balance between material and imagery. Between brick and floor. Between construction and representation.
Sculpture becomes the division of space and the creation of a new sculpture which dominates the floor and the walls. The work, by its simplicity, excludes analysis. By reduction, the work relates itself to the space engulfing it. The culture of materials and the culture of shape are beholden to a gravitational force which informs the object’s placement. The structure and the framing are open…the structure shows the independence of material and form. The structure of the work is not here to alter or enhance the given place…it is neighborly. It is simply filling the room. For this work Hazavei cleared the room so there is a location within which the work could be built and encountered and so the space could enclose the work. We entered the gallery, not as a ‘thing’ between four walls in a geometric spatial sense, but as a tool for encountering a work of art. The construction demands an abandonment of a traditional list of materials. He simply uses bricks.
One source of influence on Hazavei can be seen by tracing, in the long line of art history, the Twentieth Century Constructivists such as Rodchenko, who must be singled out as a great inventor and visionary artist of that movement. According to Rodchenko “…..what lay at the base of the problem of form was the definition of the concept of construction, whereas for the others the most important thing was composition.”
This writer admits that his understanding of Iranian art is limited….not simply by being away from Iran for many years, but has had a very limited experience in viewing Iranian art.
Siah Armajani
Minneapolis
17 November 2014
هنر هادی هزاوهای
هنر هادی هزاوهای، روزیات نو با سحری از نوید. تعالی و شوق. خلّاقیت است و نه یکی از تصاویر مکرر از کارگاه درآمده، که بستر نبوغ بسیاری هنرمندان شده است.
هنر خلاق، در جستجوی راه خویش، هرگز تاریخ هنر را تکرار نمیکند. هادی هزاوهای فقط با نگرشی تاریخی به هنر نوین خویش مینگرد. در هنر او، ساختار فوقانی، کل ساختار را پنهان نمیکند. تکتک عناصر بر مبنای خودشان استوارند. هر چیزی خودــ آشکار است. مجسمهی او نشان میدهد که چگونه اجزای آن کنار هم گذاشته شدهاند و چرا؟ به اعتقاد من، این نمایشگاه، نمایشگاه بسیار مهمی است. بهخصوص امروز در ایران.
جان دویی John Dewey میگوید: «فرهنگ و ادب، معیار جغرافیایی دارد. مکانیّتِ هر جایی، با ارزشمندیهای ثبت به مفهوم درمیآید.» هزاوهای بعد از سالها نگارگری و مطالعه و تحقیق به آستانهی فضایی کاملاً تازه و نو وارد شده است. تجربهای نو، حساسیتی نو و توازنی نو در میان جسم و تصویر، ساختار و نمودار و زمین و دیوار.
مجسمهی او، فضا را میشکافد و به آفریشن مجسمههای نوئی که بوده است، تبدیل میشوندـــ حاکم بر زمین و دیوارها. مجسمهای است که سادگیاش نفی بررسی میکند و با خلاصهسازی و تمرکز، خودش را به تمام فضای اطراف میچسباند.
جسمشناسی و تصویرشناسی در اینجا، همه متمرکز به نیروی جاذبهای است که مجسمه را به جایگاهش میخکوب میکند. ساختار و چهارچوب مجسمه باز است و استقلال مجسمه و تصویر را نمایان میسازد. مجسمه به این جایش نیامده که مکان اطرافش را تغییر یا تعالی دهد.
حضورش در اینجا، به همسایگی است ولی تمام فضای اطاق را هم دربرمیگیرد. هزاوهای فضای اطاق را آنچنان تهی کرده و در آنجا مکانی را آنچنان مهیا نموده که این مجسمه بتواند در آن مکان شکل گیرد و در آن مکان رو در رو واقع گردد، فضا هم در آن مکان مجسمه را در بر بگیرد. ما به نمایشگاه وارد میشویم ولی نه چون یک فضای هندسی، در میان یک چهاردیواری، بلکه چون راهی بهسوی رو در رو شدن با یک کار هنری. ساختار این مجسمه، ردّ تمام اجسام متداول در مجسمهسازی را خواستار است. هزاوهای فقط آجر بهکار میبَرَد.
یک منبع اثر بر هنر هزاوهای را میتوان در تاریخ طولانی هنر، در ریشههای ساختارسازان قرن بیستم constructivists از جمله رادچنکو Rodchenco، پیدا کرد. رادچنکو که بایستی در میان ساختارسازان، آفرینندهای بزرگ و هنرمندی ژرفبین بهشمار آید، میگوید: «آنچه در زیربنای «فرم» قرار دارد. تعریف مفهوم «ساختار» Construction است، در حالیکه برای دیگران مفهوم «ترکیب و یگانگی» Composition مهم بوده است.
این نویسنده اعتراف میکند که شناخت او از هنر معاصر ایران محدود است ... نه فقط چون سالها از ایران دور بوده، بلکه چون در دیدن آن هنر، تجربهی بسیار محدودی داشته است.
سیاوش ارمجانی
مینیاپولیس
17نوامبر2014
ترجمهی دکتر خسرو ریگی