Exhibition

TehranInsanity Minus a Second

Solo Photography Exhibition

by Jila Mokhtari

Daily Hours: 11-20

Press Release

Insanity
Madness, mindlessness, psychosis, dementiaI believe that the very first trace of insanity is found long before sheer madness and it is far from the absolute psychosis. In my opinion for each and any of us there is a spot, not solid at all the times but rather floating, between absolute wisdom and total madness.In this spectrum, I think, it is not the sheer insanity that is the scariest part; but the moment right before going insane; that tiny speck right next to insanity is the most dreadful. That moment when something inside us falls apart. It collapses and along with it our humanity, our moral values and our principles collapse, too. When in behind a traffic light, a reasonable middle-aged man gets off his car and with a steering lock in his hand smashes the windshield of the car in front. That very moment when a descent teenager suddenly commits a horrendous murder, or when in a family quarrel …I however, do adore the honesty of the absolute insane. The, stigmatized and the abandoned, who are pushed and marginalized to a corner of their homes or mental hospitals, not harming anyone. Those who are just a second ahead of me, you and everybody else.

 

 

 

 

 

 

دیوانــــــگی 

بی‌خردی، بی‌عقلی، جنون، زوال عقل باور دارم نخستین ردپای دیوانگی، در سطوح بسیار پایین تری از بی خردی و بی عقلیِ مطلق شکل گرفته و فرسنگ ها فرسنگ با جنون و زوالِ کاملِ عقل فاصله دارد.  به گمانم فرد فردمان را در این چند فرسنگ پیش رو مختصاتی هست، هرچند شناور: گاهی در مجاورت عقل،  گاهی دیگر در دامن دیوانگی و گاه گاهی در میانه. فکر می کنم ترسناک ترین نقطه ی این نمودار، دیوانگیِ مطلق که نه ، شاید نقطه ای  در مجاورت آن باشد. نقطه ای درست یک دم قبل از جنون. آنجا که انگار چیزی در درونِ ما می شکند و فرو می ریزد. آوار می شود انگار به روی انسانیت و اخلاق و تمامِ ارزشهای آموخته مان. همان لحظه ای که مرد اطو کشیده ای پشت یک چراغ قرمز طولانی از اتومبیل خود پیاده می شود و با قفل فرمانی که بدست دارد، شیشه ی اتومبیلِ جلویی را خرد می کند. درست همان دم که نوجوان سر به زیری مرتکب جنایت وحشتناکی می شود یا آن دم که در یک نزاع خانوادگی....در مقابل اما، شرافتِ دیوانگانِ محض را می ستایم. آنها که، برچسب خورده و طرد شده، گوشه نشینِ پستوی خانه ای یا آسایشگاهی می شوند: بدون آنکه حضورشان کسی را تهدید کند. آنها که با من و تو و آن دیگری ، تنها یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک ثانیه فاصله دارند.